پرنسس کوچولوی من

سلاممممممممم عشق من دخمل قشنگممممم خوشگللللللله مامان   بابا خیییییییییییلی بلایی شیرین طلایی    ببخشید اصلا فرصت  نشد بیام آپ کنم وبت رو دخمل دخمل قشنگم   خببببب حالا از کجا شروع کنیم!!!!!!!! از شیرین زبونیات /از شیرین اداییات/ از سرتق بازیات /از خودشیرینیات/ از جیگر طلاااییاااااااااااات   خیلی نانازی و نمکی اصن یه وضی!!!!!!!!!!   همشششش گریه میکنی که میخوای تو آشَزخونه کار کنی! میری صندلیتو میزاری زیر پات و کللی ظرفا رو اب میگیری و توشون اب میخوری هی   و خودت و کلللی خیس میکنی    همشششش با گوشی من که چه عرض کنم بهتره بگم با گوشیت داری بازی م...

سلامممم به تک ستاره قلبم   عزیز دل مامان اول ازهمه عذر میخوام بابت طولانی شدن آپ کردن وبلاگت   و دوم اینکه اومد بهت تسلیت بگم دختر نازنیم.......تسلیت بابت از دست دادن پدربزرگی مهربون و نازنین که با رفتنش داغ به دل همه گذاشت    ولی واقعا حیفففففف............حیف که نمیتونی عمق این فاجعه رو درک کنی و بفهمی چه شخصیت نازنینی رو از دست دادی و زماننیکه این وب رو  میخونی حتی کوچکترین خاطره ای هم ازش بیاد نداری    الان که دارم مینوسیم نوشته هام با گریه و درده و دلم خواست برات بنویسم (هرچند خیلی کم ) و بهت بگم که چقدر متاسف و متاثثرم ............گرچه نوشتم فایده ای نداره    ...